کسرا جون ثمره عشق ماکسرا جون ثمره عشق ما، تا این لحظه: 11 سال و 9 ماه و 29 روز سن داره
مسیحا جوجوی مامانمسیحا جوجوی مامان، تا این لحظه: 9 سال و 2 ماه و 24 روز سن داره

کسرا قندولک مامان

بازم سرما خوردگی

الهی فدات شم امروز 2 روزه سرما خوردی..یه سرماخوردگی شدید..اصلا آب بینیت بند نمیاد..جیگر مامان دیشب اصلا خوب نخوابیدی..همش نفست بند میومد و بیدار میشدی...کل دیروز و امروزم که آویزون من بودی...داروهاتو سر وقت بهت میدم ایشالا زود زود خوب شی و دیگه اصلا سرما نخوری....
8 خرداد 1392

11 ماهگیت مبارک قندولکم...

نفس مامان 11 ماهگیت مبارک....میدونم یه خورده دیر شده....آخه درگیر امتحاناتمم یادم رفت... قربونت برم  دیگه واسه خودت مردی شدی...داری سعی میکنی که تنهایی باییستی...وقتی سوار تابت میشی شعر تاب تاب عباسی رو به زبون کودکانه ی خودت میخونی....وقتی میگم بخند شروع میکنی به خندیدن..همه چیو همه جارو میگردی تا چیزای جدید کشف کنی..خیلی تند تند از پله ها بالا میری و میری تو اتاقت ...هرجا یه ساعتی رو روی دیوار ببینی فوری با اون انگشتای کوچولوت بهش اشاره میکنی..وقتی میگم کسرا اتوبوست کو؟فوری پیداش میکنی..ماما..ددر...بابا...دادا..تاب تاب...به به..مم مم..ساسا یعنی ساعت...ات یعنی اب...عس یعنی عکس منظوت عکس خودته که روی دیواره تا میگم کو عکس کسرا فوری...
5 خرداد 1392

رقصیدن کسرا

مامان فربونت بشه الهی......الان برا اولین بار برام رقصیدی ...خیلی هم خوشگل رقصیدی...پی ام سی یه آهنگ قشنگ پخش میکرد ..منم صداشو بلند کردم..یهویی دیدم  صدات میاد داشتی آواز میخوندی..میرقصیدی...قربونت برم یه چیزی شبیه دست زدنم انجام دادی...عزیزم تا حالا اینقدر خوشحال ندیده بودمت...منم این ترمه درسخون نیستم از دست تو....
3 خرداد 1392

روز مرد مبارک

همسر عزیزم...علی جونم...بابای مهربون کسرا...روزت مبارک .واقعا خسته نباشی و همیشه تنت سالم باشه....ایشلا همیشه سایت بالا سر من و کسرا باشه...امروز بهانه ای شد تا از تموم زحماتی که برا من و کسرا و بهتر شدن زندگیمون کشیدی تشکر کنم..دوست داریم بهترین بابا و همسر دنیا...هرچی گشتیم نتونستیم یه کادو خوب که درخورت باشه پیدا کنیم..پس اومدیم 2 تا شلوار برات خریدیم..ولی خداییش خیلی خوشگلن...سلیقمم بد نیستا..آخه اگه بد بود تو رو انتخاب نمیکردم که....   واقعا متاثر شدم....عشق یعنی این.... ...
3 خرداد 1392

خبر خبر

بلاخره تم تولد رو انتخاب کردم....مک کویین.. .. فکر کنم راحت تر بتونم تهیش کنم... ...
25 ارديبهشت 1392

یه نیگاه کن خودت میبینی چی نوشته..

قربون پسر گلم بشم من که اینقدر باهوشه....امروز یه چیز جدید یاد گرفتی..وقتی میگم کسرا هاپو چی میگه؟؟شروع میکنی به پارس کردن...وقتی هم سوار تابت میشی شروع میکنی به خوندن شعر تاب تاب...البته به زبون خودت....الهی مامان فدای پسر خوشگلش..   و یه چیز دیگه اینکه من و بابایی پیشاپیش کادوی تولدتو خریدیم...نمیگم که سوپرایز بمونه..خییییییییییییییییییییییلی خوشگلن کادوهات...و گیفتای تولدت که امروز مامان برات خرید...آخه تقریبا 1 ماهه دیگه تولدته..باید کم کم همه چیزو آماده کنیم...                           قربونت برم پی...
25 ارديبهشت 1392

لالالالا نی نی لالا

قربونت برم امشب تا ساعت 12:30 بیدار بودی و کلی با هم بازی کردیم...الهی قربونت برم خیلی خوردنی شدی...دوست دارم عزیزدل مامان..نفسمی...الهی فدات بشم که اینقدر ناناز خوابیدی...شبت بخیر عشق مامان راستی گلم من خیلی میترسم..الان دوباره زلزله اومد... ...
24 ارديبهشت 1392