کسرا جون ثمره عشق ماکسرا جون ثمره عشق ما، تا این لحظه: 11 سال و 10 ماه و 3 روز سن داره
مسیحا جوجوی مامانمسیحا جوجوی مامان، تا این لحظه: 9 سال و 2 ماه و 29 روز سن داره

کسرا قندولک مامان

کارای جدید..

واااااای باورم نمیشه این منم دارم آپ میکنم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ خوب بریم سراغ کارای جدیدت که از بس ننوشتم نمیدونم از کجا شروع کنم..اول از همه بگم موقع اذان میری وضو میگیری و میای نماز میخونی..وقت خواب هم بدون اینکه مامان رو اذیت کنی  میری و سرجات میخوابی..هر وقت میخوای خودتو لوس کنی میگی مامان مرمر نازه ..عژیژه(عزیزه)..باباعیی(بابا علی ) نـــــــازه...دیگه اینکه همش تو خونه راه میری و میگی تبید ممد )یعنی تولد ممد ((آخه 2 تا اسم داری و اون یکی اسمت محمده..در واقع محمد کسرایی...))و اینکه امسال دو تا جشن میخوام برات بگیرم چون خیلی تبلد دوست داری بقول خودت..یکی خونه مادر جون ایرانت مامان باباعلی برا خودشون و اقوامشون و یه جشن کوچولو خونواد...
16 اسفند 1392

محاسبه گر سن...

پسر گلم مامان امیر علی جون با محاسبه گر سن ;سن پسرشو نوشته بود.منم خوشم اومد و سنتو حساب کردم گل پسرم..امیدوارم خوشت بیاد..   تاریخ تولد شما : ٢/تیر/١٣٩١ تاریخ تولد شما به سال میلادی: 2012/6/22 روز تولد شما :جمعه سن شما چقدره؟ : 1 سال 7 ماه 14 روز از تولد شما چقدر گذشته ؟ چند ماه : 19 ماه چند هفته : 84 هفته چند روز : 594 روز چند ساعت : 14,256 ساعت چند دقیقه : 855,395 دقیقه چند ثانیه : 51,323,711 ثانیه چند روز تا تولد شما باقی مونده؟! 136 روز اطلاعاتی در مورد ماه تولد شما سمبل : خرچنگ عنصر : آب شغل تیری ها: برج سرطان (تیر) متولدین این ماه شنوندگان بسیار خوب و برای دردود...
17 بهمن 1392

یه عالمه حرفای نگفته...

سلام به گل پسر خوشگلم و دوستای عزیزم...وااااااااااااای نمیدونم من تنبلم...کارم زیاده...کسرا شیطونه..یـــــــــــــــــــــا  حوصله تایپیدنو ندارم..ولی فکر کنم جواب صحیح گزینه الف و داله.....اصلا حس نوشتنو ندارم...   اول از واکسن 18 ماهگیت بگم که بالاخره تموم شد..خیلی استرس داشتم آخه ازش یه غولی ساختن...البته خیلی دردناک بود واست اما همش بیشتر از یه روز طول نکشید...یه روز قبل از 6 مین سالگرد دایی مجید نوبت واکسنت بود یعنی روز چهارشنبه 4/10/92......قبلش بهت شربت استامینوفن دادم و رفتم پایگاه بهداشتی..اول وزنو و قدت و اندازه گرفت که اصلا راضی نبودم از وزنت...با اینکه غذا خوردنتم بد نیست..بگذریم خلاصه ساعت 10 و نیم بود که واکسنت...
4 بهمن 1392

قندولکم.....

سلـــــــــــــــــــــام........سلام به روی ماه پسر خوشگلم..الهی مامان قربون چشای نازت..اومدم تا شارژ نتمون تموم نشده چنتا عکس بذارم و برم... اول از همه بگم که هروقت صدات میزنیم فوری میگی بیه(بله)...البته گاهی اوقاتم شیطونی میکنی میگی چیه؟؟هرکاری هم برات انجام میدیم تشکر میکنی و میگی دس دلد(ینی دست درد نکنه)..   خوب بریم سراغ عکسات... ادامه مطلب فراموش نشه هاااااا قربونت برم همیشه آچار به دستی... ...
1 دی 1392

طوطی مامان...

ماشالا هزار ماشالا حرف زدنت عالی شده پسرم...هرچی ما میگیم تو هم تکرار میکنی...بعضی کلمه ها رو که واقعا خوب تلفظ میکنی...فقط مونده جمله بندی که اونم به امید خدا همین روزا یاد میگیری...بعضیاشو پایین برات مینویسم... مـــــــــــــاتین(ماشین)...آتیش..گل..ماهی..پنه(پروانه).امین..پده(پرده)...ناهگی(نارنگی)..پتال(پرتقال)..بیت(سیب)آتین(آستین)..پتو...بوپ(توپ)...دخ(درخت)....بگ(برگ)..ابو(ابرو)..قطه(قطره)..اگوش(خرگوش)...صدای اذان که از مسجد میاد میگی:اذااااان...هروقتم شیشه الکلو میبینی میگی اکل...وقتی صدات میزنیم جواب میدی بله البته گاهی اوقات...همین الان که دارم این پستو مینویسم گفتم البته تو هم گفتی ابته...الهی قربون شیرین زبونیات...هرجا هم پریز و...
23 آذر 1392

سلااااااااااام ما بازم اومدیم

بازم اومدم برات بنویسم پسر گلم..بخاطر گل روی دوستای خوب مجازیمون و اینکه دلم نیومد وبتو نیمه کاره رها کنم... تقریبا همه کلمات رو میتونی بگی..هر کدوم با زبون خودت.... باباساجی(باب اسفنجی)...بابایی و مامانی تازه یادگرفتی یه یی آخرش اضافه میکنی.....دایی...خاهه(خاله)..سلام کردن و هم خوب خوب بلدی..دس(دست)...پا..امی(ینی سامی)...رنگ قرمز و آبی رو هم رو مقواهایی که برات رو کمد دیواری زدم بلدی..من میگم کلاغه میگه..کسرا:قار قار..من:مامانش میگه .کسرا:زس(ینی زهرمار)..من:سگ به انگلیسی چی میشه؟کسرا:دا(ینی داگ)..صدای همه حیوونا رو هم بلدی تقریبا...بامپ(ینی لامپ)..گل..من :ببعی میگه..کسرا:به به..من:دنبه داری؟؟کسرا:نه نه ..من:پس چرا میگی ..کسرا:به به...
13 آذر 1392

فکر کنم دیگه تو وبت ننویسم برات ...

کسرا تو رو خدا مامانو ببخش آخه خیلی وقته دل و دماغ نوشتنو ندارم...شاید دیگه برات ننوشتم البته میخوام خاطراتتو تو چنتا دفتر برات بنویسمو نگه دارم... قربونت برم من خیلی چیزا رو یاد گرفتی اما چیکار کنم دست خودم نیست حسابی تنبل شدم... اول از همه بگم خیلی وقته فکر کنم 1 سال و 4 ماهه بودی که دندون هفت و هشتمیت نیش زد...قبلنا گفته بودم دندون 7 دراومده اما اشتباه متوجه شده بودم آخه فقط یکم لثت سفت شده بود .. کلمات و کارای جدیدی که یاد گرفتی:آکل(ینی عاقل)..اب(ابر)...اتل(ینی عسل)..به غزل دختر خالتم میگی(عز)..ممد(دایی ممدتو صدا میزنی)...فامیلتو هم بلدی میگی حاتی(ینی حیاتی)..راستی به رنگ آبی هم میگی آبو...میگم بابا علی کجاهه ؟؟قبلنا میگفتی ...
1 آذر 1392

ناناز مامان....

قربونت برم کسرا جونم ماشالا هزار ماشالا واسه خودت مردی شدی...هرروز که میگذره فهمیده تر میشی...چیزای جدید یاد میگیری..خیلی منظمی همیشه دوست داری هر چی رو جای خودش بذاری..چند روز پیش کلاس داشتم وقت نکردم خونه رو مرتب کنم یه کم بهم ریخته بود فهمیدم خیلی ناراحتی یکم خونه رو نگاه کردی و بعدش گفتی هـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــه..ماما..بعدشم شروع کردی به جمع کردن اسباب بازیهات..لباسای منو ورشون داشتی دادی بهم..کفشتو گذاشتی تو جاکفشی و لیوانتو بردی تو آشپزخونه..الهی من قربونت برم دوست دارم همیشه همینجوری باشی.. یه مکعب داری  شکل های مختلفه روشه مثل خورشید..ماشین..پیرهن..سیب..توپ..خونه..هرکدومشو میگم فوری پیداش میکنی برا...
11 آبان 1392

بالاخره آپ کردم..

خیلی وقته برات آپ نکردم..کلی چیزای جدید یادگرفتی که خیلی هاش یادم نیست... لغات جدید:عمه...آتیش...دای(دایی)..خاله...ترتر(ترنم)... اسمتو هم بلدی بگی...راستی ادای بابا علی هم درمیاری..میگی خ خ خ بعد میری بیرون آب دهانتو میریزی ..واااااااااای خیلی بامزه میشی اصلا میدونی چیه کلا آماده باشی ها..هرکی هرکاری میکنه تو فوری تکرارش میکنی عزیزم... راستی جدیدا جمله هم میبندی...اولین جملت وقتی بود که خاله مریم عطسه کرد تو فوری گفتی عطسه کرد...جمله بعدیتم موقعی بود که داشتم باهات حرف میزدم نمیدونم حرف چی میزدیم ولی من بهت گفتم ترنم کیه؟؟تو هم تکرار کردی ترتر کیه؟؟نه یه بار صد بار گفتی.... برات یه بازی فکری هم خریدم خیلی خوبه دارم بهت حیوونا رو یاد ...
29 مهر 1392

همسر عزیزم تولدت مبـــــــــــــــارک

علی جونم همسر مهربونم تولدت مبارک..ایشالا 1000 سال عمر کنی..و همیشه سایت بالا سر من و کسرایی باشه...خیـــــــــــــــــــــلی دوست دارم  خیلی خیلی...خیلی بیشتر از اون چیزی که فکرشو بکنی..هر روز که میگذره عشقم نسبت بهت بیشتر و بیشتر میشه..امیدوارم سالهای سال به خوبی و خوشی کنار هم زندگی کنیم...قربونت برم امروز 29 ساله شدی... امروز یا دیروز عصر آخه ساعت از دوازده گذشته رفتیم با کسرا برات یه ساعت خوشگل خریدم امیدوارم خوشت بیاد..چندتا بادکنکم خریدیم و خونه رو تزیین کردم برات..فردا باید صبح زود پاشم و یه غذای خوشمزه برات بپزم..همچنین یه سالاد خوشمزه و رنگینگ که خیلی دوست داری..امیدوارم کسرا زود بیدار نشه تا بتونم به کارام برسم... &nb...
17 مهر 1392