کسرا جون ثمره عشق ماکسرا جون ثمره عشق ما، تا این لحظه: 11 سال و 10 ماه و 5 روز سن داره
مسیحا جوجوی مامانمسیحا جوجوی مامان، تا این لحظه: 9 سال و 3 ماه سن داره

کسرا قندولک مامان

غلت زدن نی نی

دیروز یعنی تو 3 ماه 26 روزگی برا اولین بار از رو کمر غلت خوردی و رفتی رو شکم...امروزم یبار دیگه انجامش دادی..تازشم پسر گلم یکم حرکتم داره اما خیلی کم تازه یاد گرفته پسرم...ایشالا 120 ساله شید هردوتون...
2 خرداد 1394

دندونی

مبارکت باشه عزیزم...اولین مرواریدتو تو سن 3 ماه و 23 روزگی یعنی 3 روز پیش دیدم..خیلی شوکه شدم...پایین سمت راست اما دو تا جلویی نبودا..کنارشون بود...دیشب که داشتی گریه میکردی و دو دستی تو دهانت میکردی اومدم بازم معاینه کردم دهنتو دیدم  بعـــــــــــــــــــــــــــــــــــله دو تای دیگه هم بالا درآوردی..خیلی شوکه شدم آخه با این سن کمت خیلی داری اذیت میشی جیگرم...خلاصه بگم مروارید کوچولوهات مبارک باشه پسرکم...فردا میبرمت دندون پزشکی ببینم چی میگه...امیدوارم مشکلی نباشه...
2 خرداد 1394

بارداری و زایمان(با سانسور و بدون سانسور)

خیلی روزای سختی رو گذروندم..از هفته 33 درد شدید زایمان رو تجربه کردم...هر لحظش به سختی میگذشت..دیگه تحمل درد نداشتم...انقباض های شدید و پشت سر هم..تا اینکه تو هفته 37 خانم دکتر فرزانه نظری عملم کرد...شب قبل از عمل باید بستری میشدم بیمارستان..من و بابایی و خاله مروارید رفتیم بیمارستان خلیج..بابات کارای بستری رو انجام داد و ما هم قرار شد یک ساعت دیگه بریم تو بخش...بابا علی رو فرستادیم رفت خونه...من و خاله مروارید رفتیم ساندویچ هات داگ و دوغ خریدیم و خوردیم...بماند که چه ساندویچ بی مزه ای بود...یکمم چرخیدم تو محوطه و کتاب و پازل خریدیم..بعدش رفتیم تو بخش تا بستری شیم...گفتن همراه قبول نمیکنیم..ما هم زنگ زدیم واسه بابایی و گفتیم قضیه از این قر...
2 خرداد 1394

بالاخره آپ کردیـــــــــــــــــــــــــم بعد از ماه ها...

سلام به پسرای گلم..که از تموم دنیا واسم با ارزش ترن...امیدوارم همیشه همیشه صحیح و سالم در پناه خدا باشین... یه سلام گرم هم خدمت دوستای خوبم که تو این مدت خیلی سراغ ما رو گرفتن...امیدوارم هرجا هستید شاد و خرم باشید.. تو این مدت من باردار شدم و بی حوصله ...دیگه همش میخوابیدم و میخوردم و به کسرا و کارای خونه میرسیدم..خلاصه سرم شلوغ بود حسابی.....
2 خرداد 1394
1