کسرا جون ثمره عشق ماکسرا جون ثمره عشق ما، تا این لحظه: 11 سال و 10 ماه و 5 روز سن داره
مسیحا جوجوی مامانمسیحا جوجوی مامان، تا این لحظه: 9 سال و 3 ماه سن داره

کسرا قندولک مامان

طوطی مامان...

1392/9/23 19:35
نویسنده : مامی مرمر
1,829 بازدید
اشتراک گذاری

ماشالا هزار ماشالا حرف زدنت عالی شده پسرم...هرچی ما میگیم تو هم تکرار میکنی...بعضی کلمه ها رو که واقعا خوب تلفظ میکنی...فقط مونده جمله بندی که اونم به امید خدا همین روزا یاد میگیری...بعضیاشو پایین برات مینویسم...

مـــــــــــــاتین(ماشین)...آتیش..گل..ماهی..پنه(پروانه).امین..پده(پرده)...ناهگی(نارنگی)..پتال(پرتقال)..بیت(سیب)آتین(آستین)..پتو...بوپ(توپ)...دخ(درخت)....بگ(برگ)..ابو(ابرو)..قطه(قطره)..اگوش(خرگوش)...صدای اذان که از مسجد میاد میگی:اذااااان...هروقتم شیشه الکلو میبینی میگی اکل...وقتی صدات میزنیم جواب میدی بله البته گاهی اوقات...همین الان که دارم این پستو مینویسم گفتم البته تو هم گفتی ابته...الهی قربون شیرین زبونیات...هرجا هم پریز و سیم برق و کنتور میبینی فوری میگی برق..راستی تا یادم نرفته بگم که عاشق آچار و پیچ گوشتی و انبر و چاقو و بیل و و هرچی بهت ربط نداره هستی..و همیشه باید یه آچاری دستت باشه و در حال تعمیر وسایل خونه...چند روز پیش بابایی داشت بخاریمونو تعمیر میکرد منم پیچ گوشتیتو داده بودم دستت که بهونه نکنی...نگو تو زرنگتر از این حرفایی پیچ گوشتیتو میدادی به بابایی و پیچ گوشتی بابایی رو ازش میگرفتی...

چند روز دیگه هم واکسن 1 سال و 6 ماهگیتو باید بزنی..از همین الان استرس دارم ..خدا کنه  مشکلی پیش نیاد برات عزیزم...چون یه هفته بعد از واکسن قراره پروژه می می گیرونو شروع کنیم...

پسندها (3)

نظرات (14)

مامان فرخنده
24 آذر 92 8:12
پروژه واكسن را نگو كه چهارشنبه مليسا بايد بره بزنه وقيافه من از حالا ماماني چرا اينقدر زود ميخواي كسرا جون را از شير بگيري حداقل تا عيد بهش شير بده گناه داره آفرين پس باهوش و ناز و با استعداد براي خودتت مردي شدي خاله جووووووووووووونم مي بوسمت
مامی مرمر
پاسخ
بنظرم بسشه دیگه فرخنده جون..عوضش شیر پاستوریزه رو جایگزین میکنم...ممنون خاله جونم..منم میبوسمت....
مامانه بهار
24 آذر 92 12:57
ماشالله به پسر باهوش ... مامانش براش اسپند دود کن انشالله این واکسن زدن به سلامتی بگذره ما یه نفس راحت بکشیم
مامی مرمر
پاسخ
ممنونم عزیزم...ایشالا..منم دوست دارم زودی تموم شه...
مامانه بهار
24 آذر 92 13:08
با اجازه لینکت کردم[پاسخشما هم لینک شدید
مامان آیدا
25 آذر 92 1:46
سلام مامی مرمر ممنون که بهم سر زدین ماشالا چه گل پسر با نمکی دارین خدا حفظش کنه به خونه ی ما خوش اومدید شما لینک شدید
مامی مرمر
پاسخ
ممنونم عزیزم لطف داری...
زهرا مامان ایلیا (شیرین تر از عسل )
26 آذر 92 5:24
هزار ماشالله
مامان سهند و سپهر
26 آذر 92 8:37
عزیزم کسرایی باهوش
مامان الینا
26 آذر 92 10:12
واقعا این پسر قندولکه خدا حفظش کنه عزیزم ممنون که به ما سر زدی اگر مایل به تبادل لینک بودی خبرم کن
مامی مرمر
پاسخ
ممنونم ...چرا که نه........
شايان
27 آذر 92 7:58
عشقم - عمرم- نفس خاله-عزيزمي كيف مي كنم مراحل رشدتو مي خونم الهي هميشه تنت سالم و دلت شاد باشه.ايشاله واكسنت هم اذيتت نكنه
مامی مرمر
پاسخ
قربونت برم عزیزم که اینقدر مهربونی......
مامان الینا
27 آذر 92 14:54
عزیزم با افتخار لینک شدین راستی برای از شیر گرفتن عجله نکن من خیلی در این مورد تحقیق کردم میگن بچه تا 18 ماهگی هر چی شیر میخوره برای رشد همون موقعش هست و بعد از 18 ماهگی تا 2 سالگی هست که این شیر تاثیر داره بر روی الزایمر و بیماریهای که بچه ها در بزرگسالی به اون مبتلا میشن و احتمال ابتلا رو به شدت کاهش میده
مامی مرمر
پاسخ
عزیزم ممنون که راهنماییم کردی..راجع بهش فکر میکنم...
زهره
28 آذر 92 3:42
وااااي عزيزم نگو از اين واكسن 18 ماهگي كه دلهره ميگيرم...اگهههه تونستيد برام بگين از واكسنش تا پسريم كمتر اذيت بشه گرررريه ماشالله به طوطي خودم پس كوووو عكسش مامانش؟دلم براي پسريم تنگيده اااا!!!! ايشالله مراسم مي مي گيرون هم به خوشي برگزار ميشه ... اگه كمكي خواستين خوشحال ميشم بگم بهتون پسري ما هم پريز ميبينه همين مدلي با اندكي تفاوت كه پريز رو از جاااش ميكنه(اون موقع چهره من ديدنيه)ميره روي مبل و دستش ميرسه بايد كل پريز ها رو عوض كنم چه قدر حرف زدم!
مامی مرمر
پاسخ
آره بخدا خودمم خیلی میترسم.....خوشحال میشم تجربیاتتونو در اختیارم بذارید....وااای چی بگم از دست این فضولای خونه؟
یثنا
29 آذر 92 21:07
سلام مرمر جونم چرا کامنتای منو تایید نمیکنی شایدم بلاگفا وسز راه میدزده اصلا چند وقته بلاگفا با من لج شده واسه هر کی کامنت میذارم بعد میرم میبینم که تایید نشده حالا من چکار کنم
مامی مرمر
پاسخ
آخی عزیزم من غلط کنم کامنتاتو تایید نکنم..چیزی واسه من نیومده...حالا خودتو ناراحت نکن گلم.....
زهره
30 آذر 92 3:46
قالب نووو مباارك خاله جون
مامی مرمر
پاسخ
ممنونم عزیزم.........
مامان النا
30 آذر 92 16:56
سلام عزیزم خوبین؟ این واکسن هم مثل اون قبلی هاست منم استرس داشتم اما به لطف خدا خوب بود فقط چون بزرگ شدن طفلی ها دوروزی پاشون درد داره وموقع راه رفتن اذیت میشن فقط قبل از زدن قطره استامینوفن بهش بده تا ریلکس باشه عزیزم به نظرم تاعید بهش شیربدی خیلی بهتره ازطرف من ببوسش
مامی مرمر
پاسخ
سلام...ممنونم گلم...مرسی از راهنماییهای خوبت......
زهره
1 دی 92 0:53
ممنون عزيزم جوجه ما هم خوبه...شكر خدا عزيزم لباساي باز نپوشيد وقتي خواستين از شير بگيرينش اگه شير پاستوريزه رو ميتونين جايگزين شير روز كنيد كه خيلي خوبه و تقريبا نصف راه رو رفتين با شيشه مشكلي نداره محمد ساجد هم با شيشه شير ميخوره عزيزم براي شير شب هم دو سه شب اول خووووب سيرش كنيد و اگه در خواست شير كرد بهش بدين اگرم شيشه ميگيره كه چه بهتر شير رو بريزين داخل شيشه از شباي بعدي همين طور مقدار شير رو كم كنيد و اب رو جايگزين كنيد ...بچه ها طبق عااادتشون شير درخواست ميكنن وگرنه فقط براي رفع تشنگي شير ميخوان كه ميشه به جاش اب بخورن وگرنه گرسنشون نميشه ولي شب حتما خوب سيرش كنيد....و اگه هنوز شير روز كم نشده اوووول شير روز رو كم كنيد بعد شير شب رو عزيزم... راستي عزيزم زيادبهش شير ندين كلا بين 350 تا 450 سي سي نيازشو تامين ميكنه و بيشتر از اين مقدار خداااااايي نكرده كم خوني مياره اينا رو دكي به من گفت خيلي بهش محبت كنيد و مداوم بوسش كنيد و بغل بگيرينش چون محبت شما رو تا الان نصفشو تقريييبا از شير خوردن و نوازش بين شير خوردن ميگرفت كه طبعا كم ميشه...ولي ميشه جبرانش كرد... اميدوارم كمكي كرده باشم
مامی مرمر
پاسخ
ممنونم عزیزم لطف کردی و اومدی پیشمون...بازم مثل همیشه هیچ چیزی رو جا ننداختی...ممنونم بابت تجربیاتت که صادقانه در اختیارم میذاری.....بــــــــوس برا محمد ساجد جونم......