ناناز مامان....
قربونت برم کسرا جونم ماشالا هزار ماشالا واسه خودت مردی شدی...هرروز که میگذره فهمیده تر میشی...چیزای جدید یاد میگیری..خیلی منظمی همیشه دوست داری هر چی رو جای خودش بذاری..چند روز پیش کلاس داشتم وقت نکردم خونه رو مرتب کنم یه کم بهم ریخته بود فهمیدم خیلی ناراحتی یکم خونه رو نگاه کردی و بعدش گفتی هـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــه..ماما..بعدشم شروع کردی به جمع کردن اسباب بازیهات..لباسای منو ورشون داشتی دادی بهم..کفشتو گذاشتی تو جاکفشی و لیوانتو بردی تو آشپزخونه..الهی من قربونت برم دوست دارم همیشه همینجوری باشی..
یه مکعب داری شکل های مختلفه روشه مثل خورشید..ماشین..پیرهن..سیب..توپ..خونه..هرکدومشو میگم فوری پیداش میکنی برام...
کارتای بن بن بنتو هم همشو بلدی...رنگارو هم شروع کردیم..قرمز و آبی هستیم فعلا..تا حدودی حالیت میشه..عجله ای نیست کم کم یادشون میگیری..
یاد گرفتی دستاتو میبری بالا و دعا میکنی و یه چیزایی برا خودت میگی..معنی چرخیدنو هم بلدی..
صدای اذان رو که میشنوی فوری میگی اذا..اونروز عمت بهت گفت عمه بیرون نرو عقربه..حالا از اون روز به بعد همش میگی اگب..عروسکتو هم رو پات لالا میکنی...راستی اصلا اهل خراب کردن اسباب بازیاتم نیستی تازه اگرم خراب شن ناراحت میشی و سعی میکنی درستشون کنی...
الهی فدات بشم مامانی چندروزه مریضی..فکر میکردم بخاطر دندوناته..اما امروز صبح که پاشدی از خواب دیدم داری سرفه میکنی..
اینم چنتا از عکسات...
ادامه مطلب فراموش نشـــــــــــــــــــــه...
اینم عکس دختر خالت ترنمه تو تولد سه سالگیش...(ایشالا 1000 ساله شی خاله جون)