کسرا جون ثمره عشق ماکسرا جون ثمره عشق ما، تا این لحظه: 11 سال و 10 ماه و 8 روز سن داره
مسیحا جوجوی مامانمسیحا جوجوی مامان، تا این لحظه: 9 سال و 3 ماه و 3 روز سن داره

کسرا قندولک مامان

13همین ماهگردت مبارک قند عسلم..

13 ماهگیت مبارک عزیز مامان..خیلی خوشحالم که داری بزرگ میشی و من شاهد این روزای زیبا هستم...عزیزدلم من این زندگی شیرین رو مدیون تو و باباییتم...آخه شمایید که معنی واقعی زندگی رو به من چشوندید....   راستی دیگه بدون کمک راه میری...آفرین گل پسر خوشگلم....     قربونت برم الهی اینجا داری گریه میکنی  بغلت کنم .....   ...
2 مرداد 1392

پسرم مردی شده واسه خودش

الان حدودا یه ماهه که از پوشک گرفتمت کسرا جونم...اوایل خیلی سخت بود آخه همش خودتو خیس میکردی و وقتی هم که میبردت توالت ادرار نمیکردی شاید 10 باری یه دفعش جواب میداد اونم با کلی اصرار و خواهش..ولی الان ماشالا خیلی بهتر شدی..وقتی میبرمت توالت تا میگم کسرا جیش کن (گلاب به روتون)فوری جیشتو میکنی..فقط مونده پی پی کردنت که باید برات یه قصری بخرم تا اونو هم یاد بگیری ..فعلا روزی 2 تا 3 ساعت پنبرز میشی برا و قتی که پی پی میکنی...راستی موقع خواب هم اصلا خودتو خیس نمیکنی چه خواب ظهر باشه چه شب ..فرقی نداره... میخوام وقتی که از شیر گرفتمت دیگه مشکل توالت رفتن نداشته باشی...آخه 7 ماهه دیگه میخوام از شیر بگیرمت...بعدشم مستقل شی و تو اتاق خودت بخوابی گل...
31 تير 1392

کسرا کوچولوی مـــــــــــــــــــــن

الهی من فدات بشم که هر روز داری شیرین و شیرین تر میشی ای شیرین تر از عسلم...این روزا با کارات و ادا و اطوارات حسابی دل منو میبری.....قربونت برم من چقدر خوبه که گل پسری مث تو رو دارم کسرا... یاد گرفتی الکی گریه میکنی و الکی میخندی..فقط کافیه بهت بگیم کسرا الکی بخند..گریه کن...همچین خوشگل نقش بازی میکنی که نگو.... میگم کسرا موش شو ..چشاتو و بینیتو جمع میکنی...اینقدر بامزه میشی که دوست دارم درسته قورتت بدم... بازی لی لی حوضکم بلدی...البته به سبک خودت خیلی خلاصه...آخرشم انگشت شصت منو یه گاز کوچولو میگیری (این کله گنده خوردش..)..که گاهی اوقات اشتباهی انگشت خودتو گاز میگیری... کلاغ پرم تا حدودی بلدی... خوب فعلا باااااااااااااا...
28 تير 1392

بدون عنوان

قربون این پسمل خوشگلم بشم من...بالاخره دست زدن و کامل یاد گرفتی جیگر... مسخرمون نکنیدا...نگید چه خبره بچش 1 سالشه تازه داره دست میزنه...آخه من مجبورش میکردم به دست زدن اونم بلد بود آخه یکی دوباری ازش دیده بودم ولی برا اینکه لج منو در بیاره دست نمیزد ...منم یه مدت بیخیالش شدم...الان خودش همش دست میزنه و میرقصه... الهی مامان فدات شه... الهی قربونه این پسر خوشگلم... به حق این ماه عزیز همیشه شاد و سلامت باشی... ...
19 تير 1392