کسرا جون ثمره عشق ماکسرا جون ثمره عشق ما، تا این لحظه: 11 سال و 10 ماه و 8 روز سن داره
مسیحا جوجوی مامانمسیحا جوجوی مامان، تا این لحظه: 9 سال و 3 ماه و 3 روز سن داره

کسرا قندولک مامان

طوطی مامان...

ماشالا هزار ماشالا حرف زدنت عالی شده پسرم...هرچی ما میگیم تو هم تکرار میکنی...بعضی کلمه ها رو که واقعا خوب تلفظ میکنی...فقط مونده جمله بندی که اونم به امید خدا همین روزا یاد میگیری...بعضیاشو پایین برات مینویسم... مـــــــــــــاتین(ماشین)...آتیش..گل..ماهی..پنه(پروانه).امین..پده(پرده)...ناهگی(نارنگی)..پتال(پرتقال)..بیت(سیب)آتین(آستین)..پتو...بوپ(توپ)...دخ(درخت)....بگ(برگ)..ابو(ابرو)..قطه(قطره)..اگوش(خرگوش)...صدای اذان که از مسجد میاد میگی:اذااااان...هروقتم شیشه الکلو میبینی میگی اکل...وقتی صدات میزنیم جواب میدی بله البته گاهی اوقات...همین الان که دارم این پستو مینویسم گفتم البته تو هم گفتی ابته...الهی قربون شیرین زبونیات...هرجا هم پریز و...
23 آذر 1392

سلااااااااااام ما بازم اومدیم

بازم اومدم برات بنویسم پسر گلم..بخاطر گل روی دوستای خوب مجازیمون و اینکه دلم نیومد وبتو نیمه کاره رها کنم... تقریبا همه کلمات رو میتونی بگی..هر کدوم با زبون خودت.... باباساجی(باب اسفنجی)...بابایی و مامانی تازه یادگرفتی یه یی آخرش اضافه میکنی.....دایی...خاهه(خاله)..سلام کردن و هم خوب خوب بلدی..دس(دست)...پا..امی(ینی سامی)...رنگ قرمز و آبی رو هم رو مقواهایی که برات رو کمد دیواری زدم بلدی..من میگم کلاغه میگه..کسرا:قار قار..من:مامانش میگه .کسرا:زس(ینی زهرمار)..من:سگ به انگلیسی چی میشه؟کسرا:دا(ینی داگ)..صدای همه حیوونا رو هم بلدی تقریبا...بامپ(ینی لامپ)..گل..من :ببعی میگه..کسرا:به به..من:دنبه داری؟؟کسرا:نه نه ..من:پس چرا میگی ..کسرا:به به...
13 آذر 1392

فکر کنم دیگه تو وبت ننویسم برات ...

کسرا تو رو خدا مامانو ببخش آخه خیلی وقته دل و دماغ نوشتنو ندارم...شاید دیگه برات ننوشتم البته میخوام خاطراتتو تو چنتا دفتر برات بنویسمو نگه دارم... قربونت برم من خیلی چیزا رو یاد گرفتی اما چیکار کنم دست خودم نیست حسابی تنبل شدم... اول از همه بگم خیلی وقته فکر کنم 1 سال و 4 ماهه بودی که دندون هفت و هشتمیت نیش زد...قبلنا گفته بودم دندون 7 دراومده اما اشتباه متوجه شده بودم آخه فقط یکم لثت سفت شده بود .. کلمات و کارای جدیدی که یاد گرفتی:آکل(ینی عاقل)..اب(ابر)...اتل(ینی عسل)..به غزل دختر خالتم میگی(عز)..ممد(دایی ممدتو صدا میزنی)...فامیلتو هم بلدی میگی حاتی(ینی حیاتی)..راستی به رنگ آبی هم میگی آبو...میگم بابا علی کجاهه ؟؟قبلنا میگفتی ...
1 آذر 1392

ناناز مامان....

قربونت برم کسرا جونم ماشالا هزار ماشالا واسه خودت مردی شدی...هرروز که میگذره فهمیده تر میشی...چیزای جدید یاد میگیری..خیلی منظمی همیشه دوست داری هر چی رو جای خودش بذاری..چند روز پیش کلاس داشتم وقت نکردم خونه رو مرتب کنم یه کم بهم ریخته بود فهمیدم خیلی ناراحتی یکم خونه رو نگاه کردی و بعدش گفتی هـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــه..ماما..بعدشم شروع کردی به جمع کردن اسباب بازیهات..لباسای منو ورشون داشتی دادی بهم..کفشتو گذاشتی تو جاکفشی و لیوانتو بردی تو آشپزخونه..الهی من قربونت برم دوست دارم همیشه همینجوری باشی.. یه مکعب داری  شکل های مختلفه روشه مثل خورشید..ماشین..پیرهن..سیب..توپ..خونه..هرکدومشو میگم فوری پیداش میکنی برا...
11 آبان 1392

بالاخره آپ کردم..

خیلی وقته برات آپ نکردم..کلی چیزای جدید یادگرفتی که خیلی هاش یادم نیست... لغات جدید:عمه...آتیش...دای(دایی)..خاله...ترتر(ترنم)... اسمتو هم بلدی بگی...راستی ادای بابا علی هم درمیاری..میگی خ خ خ بعد میری بیرون آب دهانتو میریزی ..واااااااااای خیلی بامزه میشی اصلا میدونی چیه کلا آماده باشی ها..هرکی هرکاری میکنه تو فوری تکرارش میکنی عزیزم... راستی جدیدا جمله هم میبندی...اولین جملت وقتی بود که خاله مریم عطسه کرد تو فوری گفتی عطسه کرد...جمله بعدیتم موقعی بود که داشتم باهات حرف میزدم نمیدونم حرف چی میزدیم ولی من بهت گفتم ترنم کیه؟؟تو هم تکرار کردی ترتر کیه؟؟نه یه بار صد بار گفتی.... برات یه بازی فکری هم خریدم خیلی خوبه دارم بهت حیوونا رو یاد ...
29 مهر 1392

همسر عزیزم تولدت مبـــــــــــــــارک

علی جونم همسر مهربونم تولدت مبارک..ایشالا 1000 سال عمر کنی..و همیشه سایت بالا سر من و کسرایی باشه...خیـــــــــــــــــــــلی دوست دارم  خیلی خیلی...خیلی بیشتر از اون چیزی که فکرشو بکنی..هر روز که میگذره عشقم نسبت بهت بیشتر و بیشتر میشه..امیدوارم سالهای سال به خوبی و خوشی کنار هم زندگی کنیم...قربونت برم امروز 29 ساله شدی... امروز یا دیروز عصر آخه ساعت از دوازده گذشته رفتیم با کسرا برات یه ساعت خوشگل خریدم امیدوارم خوشت بیاد..چندتا بادکنکم خریدیم و خونه رو تزیین کردم برات..فردا باید صبح زود پاشم و یه غذای خوشمزه برات بپزم..همچنین یه سالاد خوشمزه و رنگینگ که خیلی دوست داری..امیدوارم کسرا زود بیدار نشه تا بتونم به کارام برسم... &nb...
17 مهر 1392

عکسای کوچولوم

تازگی ها خخخخخخخخخخخخ بازیگوش شدی دیگه حتی نمیذاری ازت عکس بندازم..اینارو  با هزار دردسر انداختم . اینم یه عکس قدیمی بقیه عکسا ادامه مطلب...بفرمایید لطفا..... ...
15 مهر 1392

بدون عنوان

 اینم 2 تا عکس از بنر تیلیغاتی..شب بود اصلا خوب نشد عکسا..اگه روز رفتیم حتما بازم عکس میندازم. از بالا سومین عکس قندولکمه..... ببخشید اگه خوب نشده ...
12 مهر 1392

ســـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــلام

سلام خوبین خوشین سلامتین؟؟؟؟؟؟امیدوارم که حال همگیتون خوب باشه..کسرا کوچولوی ما هم بد نیست..یه چند روزیه سرما خورده  خدا روشکر الان بهتره..منم که خیلی وقته دل و دماغ آپ کردن ندارم..حتی حوصله تایید کامنتای دوستای گلمم نداشتم..امروز بالاخره دوربینمون به دستمون رسید اگه خدا بخواد عکسای جدید کسرا رو میذارم.. از کارات بگم که خیلی بامزه شدی: لبتو جمع میکنی و میگی هووووووووووووووووووووو مثلا داری ما رو میترسونی  ما هم فرار میکنیم و میگیم وای ترسیدم..کلی ذوق میکنی واسه خودت... حلقه هوشتو وقی خیلی کوچولو بودی باهات کار میکردم اما بلد نشدی وفقط میخواستی درشون بیاری و بندازیشون اونور..سه چار روز پیش یهویی یادم افتاد باهات کار کنم...
10 مهر 1392

فدات فدات

فدای اون گل که یه روز یکی میخواد بده دستت فدای اون دوییدنات وقتی میگیره نفست فدای ذوقه موندنو فدای درد رفتنت فدای پرواز کردنت فدای اون نشستنت فدای صبرو طاقتت فدای بیحوصلگیت فدای بچه بودنت فدای کله زندگیت فدای عطر خنده هات فدای طعم موندنت فدای دوست نداشتنات حتی فدای روندنت فدای اون اتیشی که دایم به قلبم میزنی فدای انتخاب تو ای موندگار رفتنی فدای تو که هیچ روزی هیچکی نمیشینه به جات فدای هرچی تو داری مخصوصا اون رنگ چشات فدای لحظه ای یه بار تو رویاها بوسیدنت فدای لحن سلامات فدای روزه دیدنت فدای اخم ابروهات ابروهای بی حوصلت فدای هر چی تو بگی حتی شکایتو گلت دنیا بهونست عزیزم فدای ...
30 شهريور 1392