کسرا جون ثمره عشق ماکسرا جون ثمره عشق ما، تا این لحظه: 11 سال و 10 ماه و 8 روز سن داره
مسیحا جوجوی مامانمسیحا جوجوی مامان، تا این لحظه: 9 سال و 3 ماه و 3 روز سن داره

کسرا قندولک مامان

بدون عنوان

قربون این پسمل خوشگلم بشم من...بالاخره دست زدن و کامل یاد گرفتی جیگر... مسخرمون نکنیدا...نگید چه خبره بچش 1 سالشه تازه داره دست میزنه...آخه من مجبورش میکردم به دست زدن اونم بلد بود آخه یکی دوباری ازش دیده بودم ولی برا اینکه لج منو در بیاره دست نمیزد ...منم یه مدت بیخیالش شدم...الان خودش همش دست میزنه و میرقصه... الهی مامان فدات شه... الهی قربونه این پسر خوشگلم... به حق این ماه عزیز همیشه شاد و سلامت باشی... ...
19 تير 1392

کسرا جونم راه میره...

عزیزم....الان چند روزیه  داری تلاش میکنی راه بری..خیلی خوشگل قدم ورمیداری...دو سه تا قدم که ورمیداری فوری میوفتی...الهی من فدات شم... راستی تازگیها یاد گرفتی گوشی رو دم گوشت میگیری میگی کیه؟؟؟ بینیتو هم بلدی نشون بدی... وقتی کسی هم میخنده اداشو درمیاری..اینقدر خوشگل ادای خنده هاشونو در میاری که نگو.... یخچال و ماشین لباسشویی و جاروبرقی  هم بلدی نشون بدی... در کابینتا هم که بلدی باز کنی ..همه وسایلای مامانو بهم میریزی منم مجبور شدم جای ظرفای چینی رو عوض کنم.... تو اوج فیلم دیدن من کنترل میگیری جلو و تلویزیونو خاموش میکنی...کولر رو هم به همین منوال... بوفه مون هم شده خالی خالی از دست تو نمیشه چیزی توش گذا...
16 تير 1392

عکسای تولد گل پسرم...

بالاخره اومدیم...میدونم خیلی دیر شد خوب نتمون قطع بود...دوستای گلم ممنون که تو این مدت تنهامون نذاشتین.... عکس شاهزاده کوچولوی من...به قول مهمونا دست کلید...       اینم عکس کار شده کسرا جونم که دوست عزیزمون علی آقا زحمتشو کشیدن...آدرس وبشو نوشتم شما هم میتونید سر بزنید..  (گالری زیبای کودکان)   اینم کیک تولد(خیلی خوشگل بود ولی چیکارکنم کیفیت عکسارو آوردیم پایین دیگه)   اینم تزیینات بالای سر کسرا که کامل نیست و قبل از چسبوندن بادکنکا و بقیه کفشدوزکاست...       برای دیدن بقیه عکسا   لطفا ادامه مطلب اینم میزمون که بازم کامل نیست...چون از س...
15 تير 1392

تولدت مبارک شاهزاده کوچولوی من

قربونت برم ...عزیزدلم....عمرم....زندگیم.....تولدت مبارک...ایشالا 100 ساله شی ..نه 120 ساله شی...نه 120 سال کمه همیشه زنده باشی.... کسرا جونم ممنون که طعم دلنشین مادری رو به من  چشوندی...ممنونم که باعث شدی یکی رو 1000000 بار بیشتر از خودم دوست داشته باشم..ممنون ..ممنون ...ممنون...یه دنیا ممنون به خاطر وجود نازنیت ...   مامان جون این روزا همش گرفتارم...در حال تدارک برای تولد تک پسرم...دست تنهام خیلی خستم شده..بابایی هم که سر کاره....امروز رفتیم ظرف یه بار مصرف خریدیم....کفشدوزکی گیرم نیومد..مجبور شدم قرمز بخرم..البته خیلی خوشگلن...راستی امروز رفتیم خیاطی لباستم پروف کردی..خیلی خوشگل بود..خیلی هم بهت میومد...راستی تو...
2 تير 1392

عشق مامان...

پسر گلم چیزای جدیدی یاد گرفتی...اومدم تا اونجایی که یادمه بنویسم برات...بهت میگم کسرا ماه کجاست؟فوری سرتو میبری بالا و تو آسمون دنبالش میگردی خیلی زودم پیداش میکنی گل پسرم..تا میگم کو درخت فوری هر درختی باشه بهش اشاره میکنی حتی اگه خیلی کوچولو باشه...به درخت میگی:د...لامپ و پنکه و گل و در و آیفون و کولر هم چیزایین که بلدی...البته نمیتونی تلفظشون کنی فقط میشناسیشون فعلا...وقتی میگم کسرا برو تو رختخواب خودت بخواب فوری میری سر جات میخوابی و پتو میدی رو خودت..راستی بازی بشین و پاشو هم بلدی..البته به سبک خودت آخه هنوز راه رفتن یاد نگرفتی برا همین دست منو میگیری و با دستور  من بشین و پاشو میکنی ...عزیزم  میدونی من عاشق چیم اینکه وقتی دم...
31 خرداد 1392

مسابقه وبلاگی

سلام دوستای گلم..خوبید؟؟؟؟ما چند روز پیش به یه مسابقه وبلاگی دعوت شدیم از طرف معصومه جان و یثنا خانوم مامان محمود کوچولو.. که به خاطر کمبود وقت و گرفتاریهای زیاد امروز اومدیم که بازیمونو انجام بدیم..خوب بریم سراغ بـــــــــــــــــــــــازی..   1-بزرگترین ترس زندگی شما؟نمیخوام به زبون بیارمش... 2-اگه 24 ساعت نامریی میشدی چیکار میکردی؟میرفتم خونه ی بعضیها ببینم چی راجع به من میگن.. 3-اگه غول چراغ جادو توانایی براورده کردن یه ارزوی 5 الی 12 حرفی شما رو داشت چه ارزویی میکردی؟؟فقط سلامتی 4-از میان سگ..گربه..پلنگ ..اسب..عقاب..کدامیکو بیشتر دوست داری؟اسب 5-کارتون مورد علاقه دوران کودکی؟تام و جری...انه شرلی...ولی من کلا ...
30 خرداد 1392

پسرم خوب شده

عزیز مامان دیروز صبح که از خواب پا شدی  اثری از دونه های قرمز سرخک نبود پسرم خوب خوب شده...قربونت برم الهی  اصلا تحمل ناراحتی و بی حالیتو ندارم...خوشحالم که خوب شدی...راستی بردمت آرایشگاه موهاتو کوتاه کردم..خیلی خوشگل شدی..الهی فدات بشم من...یه خورده هم گریه کردی...پارچتو هم دادم  خیاطی که برات یه بلوز خوشجل بدوزن برا تولدت...یه سری از کارای تولدتم انجام  دادم برات...   کسرا بعد از کوتاه کردن موهاش ...
27 خرداد 1392

سرخک آلمانی دیگه چیه؟؟؟؟؟؟

قوربونت برم  صورتتو و بدنت پر شده از دونه های قرمز...دیروز بعد از ظهر با بابایی بردیمت دکتر..آقای دکتر تا شما رو دید فوری گفت سرخک گرفته..سرخک آلمانی...3 روز تب..3 روزم دونه های قرمز البته با خارش کم..عزیزم این روزا کلی بهونه میگیری..خیلی نا آرومی..همش بغلمی..خواب راحتم نداری اصلا..کی پسرم خوب میشه خدا...؟؟؟؟پس دلیل تبتم نه سرما خوردگی بوده و نه دندون درآوردن...همش به خاطر این سرخک لعنتی بوده...این چند روزه حسابی لاغر شدی... عزیزم دارم وسایل تولدتم آماده میکنم..دیروز با باباییت رفتیم یه خورده خرید کردیم واسه جشن تولدت..پیرهن سفیدم گیرم نیومد مجبور شدم پارچه بخرم برات..فردا میدم برات بدوزن..یه پاپیون قرمزم برات میخرم...آخه تم تولدتو...
25 خرداد 1392